سامسام، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

...و خداوند تو را در بهترین زمان برای ما افرید پسرکم

افتادی طفلک من...

1391/2/6 14:11
نویسنده : مامان
229 بازدید
اشتراک گذاری

گذاشته بودمت تو رو تو تخت اتاق خوابت

داشتیم با هم بازی میکردی من پایین تختت نشسته بودم و برات کتاب میخوندم...

فقط دیدم یه هو پرت شدی جلوم رو سرامیکا از اون بالا....سرت محکم خورد زمین

نمیتونستم باور کنم چیزی رو که میبینم...مردم به خدا... مردم و زنده شدم سام

بغلت کردم نفست رفته بودم از گریه ....تمام وجودم میلرزید ...آروم نمیگرفتی

زنگ زدم بابا اومد و میخواستیم ببریمت بیمارستان و.......

آرومتر شدی ...حالا من حالم بدتر بود...گریم بند نمیومد از ترس.....چی کار باید میکردم

وای خدای مهربون پاک کن اون صحنرو از ذهنم....

تا صبح با بابایی مراقبت بودیم ...بدترین شب زندگیم بود

خدایا اگر تو رو نداشتم چی کار میکردم...تو دوباره فرشتمو بهم دادی

ممنون که مراقب پسرم بودی....هزاران بار شکرت که به خیر گذشت

تنهامون نزار خدای مهربونم....هیچوقت....خواهش میکنم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

هدیه جووووووووووووووون
8 اردیبهشت 91 14:36
سلام
خدایا شکر که بخیر گذشته
سام مهربونم انشالاااااااااااا همیشه سالم و خوشس کنار خانواده باشی



ممنون خانومی
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
8 اردیبهشت 91 15:33
خدا رو شکر که به خیر گذشته.


واقعا خدارو هزاران بار شکر

ممنون
هدی مامان مبین
10 اردیبهشت 91 15:08
واییییییییییییی ساناز چی کشیدیییییییییی
رو سرامیک.....الهی
خداروشکررررررررر هزار بار شکر
ببوس روی ماهشو


مردم به خدا هدی....خدا محافط همه فرشته هاش باشه
شادي
10 اردیبهشت 91 15:52
الهـــي خاله براش بميــــره
جيگرم كباااااب شد


خدا نکنه گلم
مامان بهرادسفید برفی
10 اردیبهشت 91 17:32
سلام خدا رو شکر که همه چی به خیر گذشته ولی بیشتر مواظبش باش......


حتما ....ممنون عزیزم
شیوا
11 اردیبهشت 91 1:35
بمیرم الهی...رهام منم یه بار از دست باباش افتاد رو سرامیک..

مرد میشی یادت میره خاله جونم


خدا نکنه خاله

این طفلیا چی میکشن از دست ما تابزرگ شن
صدف
31 اردیبهشت 91 1:51
واااااااای ، خدارو شکر که بخیر گذشت . فقط خدا حافظ این کوچولوهاست . خدا خیلی رحم کرده

ساناز جون من تازه وب سام رو دیدم . لینکت میکنم اگر دوست داشتی به ما هم سر بزن


ممنون صدف مهربون....حتما سر میزنم

من عاشق آرادم..خیلی نمکیه ماشالله

سپیده
16 خرداد 91 20:57
یه بارم این اتفاق برای منم افتاد. درک می کنم خانمی.
سپیده
17 خرداد 91 15:31
شادي
9 آذر 91 13:40
ساناز رمز رو براي من دوباره بفرست .
شرمنده


حتما عزیزم...دشمنت شرمنده