خونه تکونی
یه هفته ای میشه دارم خونه تکونی میکنم و تو انقدر خوب بودی که باورم نمیشه آقا و آروم همین طوری با روروئکت دنبالم بودی و در حال اکتشاف قربونت برم ...اولین خونه تکونی زندگیت و دیدی عزیزم مهربونم مرسی که اصلا اذیتم نکردی ممنون از همکاریت آقای سام ...
نویسنده :
مامان
17:18
نهمین ماه
هجده ماه از آفریده شدنت گذشت نه ماه درون من نه ماه کنار من چه راه بزرگی رو طی کردیم تا به اینجا رسیدیم ...هم تو و هم من هر بار که نگاهت میکنم ناخداگاه هزاران بار خدا رو شکر میکنم و برات هر روز صبح دعا میکنم کوچولوی من ... من همیشه کنارتم ... همیشه مراقبتم... هیچ وقت تنهات نمیزارم... اینارو هر روز بهت میگم...میدونی اما هنوز نمیدونی که چقدر مادرانه دوست دارم دوست دارم تا ته دنیا نه ماهگیت مبارک ...
نویسنده :
مامان
14:15